آیه 86 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

[43–86] (مشاهده آیه در سوره)


<<85 آیه 86 سوره زخرف 87>>
سوره :سوره زخرف (43)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و غیر خدای یکتا آنان را که به خدایی می‌خوانند قادر بر شفاعت کسی نیستند مگر (عزیر و عیسی و فرشتگان) کسانی که با علم الیقین بر توحید حق گواهی دهند (و شفاعت اهل حق کنند).

و کسانی را که به جای خدا می پرستند، اختیار شفاعت ندارند، اختیار شفاعت فقط با کسانی است که [از روی بصیرت] شهادت به حق داده اند و آنان [حقیقت حال کسانی را که می خواهند برای آنان شفاعت کنند] می دانند.

و كسانى كه به جاى او مى‌خوانند [و مى‌پرستند] اختيار شفاعت ندارند، مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند.

كسانى سواى او را كه به خدايى مى‌خوانند قادر به شفاعت كسى نيستند. مگر كسانى كه از روى علم، به حق شهادت داده باشند.

کسانی را که غیر از او می‌خوانند قادر بر شفاعت نیستند؛ مگر آنها که شهادت به حق داده‌اند و بخوبی آگاهند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those whom they invoke besides Him have no power of intercession, except those who are witness to the truth and who know [for whom to intercede].

And those whom they call upon besides Him have no authority for intercession, but he who bears witness of the truth and they know (him).

And those unto whom they cry instead of Him possess no power of intercession, saving him who beareth witness unto the Truth knowingly.

And those whom they invoke besides Allah have no power of intercession;- only he who bears witness to the Truth, and they know (him).

معانی کلمات آیه

«یَدْعُونَ»: به فریاد می‌خوانند. می‌پرستند. «الْحَقِّ»: توحید. وحدانیّت خدا. «وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»: در حالی که می‌دانند. یعنی گواهی و شهادتشان از روی علم و آگاهی بوده، یا این که می‌دانند اگر خدا بدیشان اجازه دهد، شفاعت می‌کنند، و می‌دانند برای چه کسی یا کسانی شفاعت کنند. ذکر (شَهِدَ) به صورت مفرد، و (یَعْلَمُونَ) به صورت جمع، با توجّه به لفظ و معنی (مَنْ) است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ «86»

كسانى را كه جز او مى‌خوانند مالك هيچ گونه شفاعتى نيستند مگر كسانى كه شهادت به حقّ داده‌اند (مثل حضرت عيسى و فرشتگان كه بدون رضاى خودشان معبود قرار گرفته‌اند) و آنان خود مى‌دانند (كه مورد شفاعت كجاست).

پیام ها

1- اصل شفاعت مورد قبول است، امّا شفاعت‌هاى موهومى مردود است. لا يَمْلِكُ‌ ... الشَّفاعَةَ

2- اصلاح را بايد از سرچشمه آغاز كرد. سرچشمه‌ى شرك، اميد به شفاعت معبودهاست كه بايد مردم را از چنين خيالى مأيوس نمود. «لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»

3- كسى حقّ شفاعت دارد كه به حقّ معترف و گواه باشد. «شَهِدَ بِالْحَقِّ»

4- آنان كه حقّ شفاعت دارند براى هر كس و هر مورد، شفاعت نمى‌كنند، خود

جلد 8 - صفحه 481

مى‌دانند كه مورد شفاعت كجاست. «وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»

5- گواهى و شهادت زمانى ارزش دارد كه بر اساس علم باشد. «شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (86)

وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ‌: و مالك نباشند و قدرت نداشته باشند آنانكه، يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ‌: مى‌پرستند كافران آنها را غير از خدا، الشَّفاعَةَ: شفاعت هيچكس‌

جلد 11 - صفحه 504

را، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِ‌: مگر كسانى كه گواهى داده باشند به حق كه توحيد و يكه پرستى است، وَ هُمْ يَعْلَمُونَ‌: و ايشان مى‌دانند به عقيده قلبى آنچه را كه به زبان خود گويند مانند ملائكه و حضرت عيسى و عزيز عليهما السلام كه بر وجه ايقان و اخلاص به كلمه شهادت اقرار و اعتراف دارند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (86) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (87) وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ (88) فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (89)

ترجمه‌

و مالك نيستند آنان كه ميخوانند غير از خدا شفاعت را مگر

جلد 4 صفحه 618

كسانيكه شهادت دهند بحق با آنكه ايشان ميدانند

و اگر بپرسى از آنان چه كس آفريدشان هر آينه گويند البتّه خدا پس چگونه روى گردانده ميشوند

و ميداند گفتارش را اى پروردگار من همانا اينها گروهى هستند كه ايمان نميآورند

پس روى گردان از آنها و بگو سلامت باشيد پس زود باشد كه بدانند.

تفسير

خداوند متعال در مقام ردّ عقائد مشركين مكّه كه قائل بشفاعت بتها از آنان نزد خدا بودند فرموده قادر و متمكّن نيستند آنانكه عبادت ميكنند اهل شرك آنها را در دنيا از شفاعت در آخرت مگر كسانيكه شهادت دادند بوحدانيّت خدا از روى علم و دانش مانند حضرت عيسى و عزيز و ملائكه كه هر يك را جمعى معبود خود قرار دادند با آنكه ايشان خدا را عبادت نموده و مينمايند و از عبادت غير خدا بيزارند و تعجب در آنستكه اگر بپرسى تو اى پيغمبر از آنها كه خالق شما و ساير موجودات كيست قطعا ميگويند خدا خالق تمام خلق است ولى با وجود اين از حقّ بباطل منقلب و برگردانده ميشوند و تعبير بفعل مجهول شايد براى اشاره بآن باشد كه خودشان بالفطره ميدانند كه جز خدا قابل پرستش نيست ولى شيطان آنها را برميگرداند از حقّ بباطل و در اينمقام ظاهرا پيغمبر اكرم مأيوس از ايمان آنها شده و بخدا از اين امر شكايت نموده و خداوند براى گوشزد آنها نقل فرموده شكايت پيغمبر خود را باين تقريب كه و خدا ميداند قول پيغمبر خود يا رب انّ هؤلاء قوم لا يؤمنون و بنابر اين قول خداوند قيله مفعول يعلم مقدّر است و ضمير در آن به پيغمبر راجع است و بيشتر قرّاء بنصب قرائت نموده‌اند و آن اجود از كسر است كه قرائت عاصم و حمزه است و معمول شده است در نوشتن قرآنها و بقرائت آن دو كه جرّ است بايد معطوف باشد به السّاعة در آيات سابقه يعنى نزد خدا است علم بقيامت و علم بقول پيغمبر اى پروردگار من همانا اينها گروهى هستند كه ايمان نميآورند و اخيرا خداوند امر فرموده است به پيغمبر خود كه از دعوت آنها صرف نظر فرمايد و بحال خودشان واگذارد و متاركه خود را از معارضه آنها اعلام نمايد يا بآنها سلام وداع كند و براى تسليت خاطر آنحضرت و تهديد آنها فرموده است بعدا خواهند دانست بچه عذابى گرفتار شده‌اند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده‌

جلد 4 صفحه 619

كه كسيكه قرائت نمايد سوره زخرف را خداوند او را در قبر از جانوران زمين و فشار قبر ايمن ميفرمايد تا در پيشگاه الهى حاضر شود و از آنجا بامر خدا داخل بهشت گردد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 4 صفحه 620

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا يَملِك‌ُ الَّذِين‌َ يَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَن‌ شَهِدَ بِالحَق‌ِّ وَ هُم‌ يَعلَمُون‌َ (86)

و مالك‌ نيستند كساني‌ ‌که‌ مي‌خوانند ‌از‌ ‌غير‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ شفاعت‌ ‌را‌ مگر كساني‌ ‌که‌ شهادت‌ بحق‌ مي‌دهند و ‌آنها‌ مي‌دانند.

نظر ‌به‌ اينكه‌ مشركين‌ اصنام‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ عبادت‌ مي‌كردند مي‌گفتند اينها شفعاء ‌ما هستند نزد خداوند چنانچه‌ مي‌فرمايد وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ‌-‌ يونس‌ آيه 18‌-‌ ‌خدا‌ مي‌فرمايد:

وَ لا يَملِك‌ُ الَّذِين‌َ يَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ الشَّفاعَةَ بلكه‌ ‌خود‌ ‌آن‌ آلهه‌ ‌هم‌ ‌با‌ عبده ‌خود‌ ‌در‌ جهنم‌ هستند چنانچه‌ مي‌فرمايد إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌

جلد 16 - صفحه 64

لَها وارِدُون‌َ لَو كان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُل‌ٌّ فِيها خالِدُون‌َ لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ هُم‌ فِيها لا يَسمَعُون‌َ‌-‌ انبياء آيه 98 ‌الي‌ 100‌-‌ و نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ اشكالي‌ متوجه‌ مي‌شود ‌که‌ بسياري‌ ملائكه‌ ‌را‌ مي‌پرستيدند و نصاري‌ عيسي‌ ‌را‌ و مقتضاي‌ ‌اينکه‌ آيات‌ اينست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ وارد جهنم‌ شوند و مالك‌ شفاعت‌ ‌هم‌ نباشند خداوند ‌در‌ سوره انبياء رفع‌ اشكال‌ اول‌ ‌را‌ فرموده‌ بقوله‌ ‌تعالي‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ سَبَقَت‌ لَهُم‌ مِنَّا الحُسني‌ أُولئِك‌َ عَنها مُبعَدُون‌َ لا يَسمَعُون‌َ حَسِيسَها وَ هُم‌ فِي‌ مَا اشتَهَت‌ أَنفُسُهُم‌ خالِدُون‌َ‌-‌ انبياء آيه 101 و 102‌-‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استثناء فرموده‌.

إِلّا مَن‌ شَهِدَ بِالحَق‌ِّ وَ هُم‌ يَعلَمُون‌َ و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ دو نحو تفسير كرده‌اند:

يك‌‌-‌ اينكه‌ كساني‌ ‌که‌ شهادت‌ بحق‌ مي‌دهند و عالم‌ بحق‌ هستند ‌يعني‌ قلبا ‌هم‌ معتقد بحق‌ هستند و مثل‌ منافقين‌ نيستند ‌که‌ شهادت‌ بحق‌ مي‌دهند و قلبا معتقد نيستند بلكه‌ ظاهر مطابق‌ ‌با‌ باطل‌ ‌است‌ اينها مالك‌ شفاعت‌ هستند. دو‌-‌ اينكه‌ شفاعت‌ مي‌كنند كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ شهادت‌ بحق‌ مي‌دهند و معتقد بحق‌ هستند.

خلاصه‌ مسئله شفاعت‌ اولا اختلافيست‌ ‌بين‌ عامه‌ و خاصه‌. بسياري‌ ‌از‌ عامه‌ منكر اصل‌ شفاعت‌ هستند بواسطه اطلاقات‌ بعض‌ آيات‌ ‌که‌ نفي‌ شفاعت‌ مي‌كند مطلقا لكن‌ جواب‌ اينكه‌ اولا ‌اينکه‌ آيات‌ ‌در‌ حق‌ كفار و مشركين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ احدي‌ شفاعت‌ نمي‌كند و ثانيا اطلاق‌ قابل‌ تقييد ‌است‌ و ‌در‌ آيات‌ صريحا تقييد مي‌كند مثل‌ وَ لا يَشفَعُون‌َ إِلّا لِمَن‌ِ ارتَضي‌‌-‌ انبياء آيه 29‌-‌ و مثل‌ يَومَئِذٍ لا تَنفَع‌ُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَن‌ أَذِن‌َ لَه‌ُ الرَّحمن‌ُ وَ رَضِي‌َ لَه‌ُ قَولًا‌-‌ طه‌ آيه 108‌-‌ و ‌غير‌ اينها و مسئله شفاعت‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ و دو قسم‌ شفاعت‌ داريم‌: كبري‌ و صغري‌. اما شفاعت‌ كبري‌ خاص‌ ‌محمّد‌ و آل‌ ‌او‌ ‌است‌ چنانچه‌ تفسير ‌شده‌ مقام‌ محمود ‌به‌ شفاعت‌ ‌که‌ مي‌فرمايد عَسي‌ أَن‌ يَبعَثَك‌َ رَبُّك‌َ مَقاماً مَحمُوداً‌-‌ اسراء آيه 81‌-‌ و گفتيم‌ ‌در‌ مقام‌ ‌خود‌ ‌که‌ شفاعت‌ يكي‌ ‌از‌ شئونات‌ مقام‌ محمود ‌است‌ و ‌از‌ پيغمبر ‌است‌ ‌که‌ فرمود

«ادخرت‌ شفاعتي‌ لاهل‌ الكبائر ‌من‌ امتي‌»

و ‌در‌ زيارت‌ ائمه‌ دار

د «شفعاء يوم القيمة»

و شفاعت‌ خاصه‌ قرآن‌ و انبياء و مؤمنين‌ و علماء و امثال‌ اينها و بالجمله‌ ‌در‌ باب‌ شفاعت‌ اولا ‌در‌ حق‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ قابليت‌ شفاعت‌ داشته‌ باشند ‌غير‌ مؤمن‌ قابليت‌ ندارد و ثانيا

جلد 16 - صفحه 65

محتاج‌ ‌به‌ اذن‌ الهي‌ ‌است‌ ‌تا‌ ‌او‌ اذن‌ ندهد شفاعت‌ نمي‌كنند و ثالثا شفيع‌ بايد يك‌ مقام‌ قربي‌ ‌در‌ پيشگاه‌ الهي‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ شفاعت‌ ‌او‌ قبول‌ شود و مسئله شفاعت‌ ‌را‌ ‌ما مبسوطا ‌در‌ مجلد سوّم‌ كلم‌ الطيب‌ عنوان‌ دوازدهم‌ ‌از‌ صفحه 231 ‌الي‌ 245 بيان‌ كرده‌ايم‌ رجوع‌ فرمائيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 86)- چه کسی قادر بر شفاعت است؟ در اینجا همچنان سخن در باره ابطال عقیده شرک و سر انجام تلخ مشرکان است، و با دلائل دیگری بطلان اعتقاد آنها را آشکار می‌سازد، نخست می‌فرماید: اگر آنها به گمان شفاعت به سراغ این معبودان می‌روند باید بدانند که «معبودانی که آنها غیر از خدا می‌خوانند مالک و قادر بر هیچ گونه شفاعتی نیستند» (وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ).

ولی از آنجا که در میان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنان وجود داشتند در ذیل آیه آنها را استثنا کرده، می‌فرماید: «مگر کسانی که شهادت به حق داده‌اند» (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ).

ولی چنان نیست که آنها برای هرکس، هر چند بت‌پرست و مشرک و منحرف از آیین توحید باشد شفاعت کنند، بلکه «آنها به خوبی می‌دانند» برای چه کسی اجازه شفاعت دارند (وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع